افغانستان در دو دههی اخیر بستر رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای بزرگ بوده است. پس از خروج آمریکا در دوره ترامپ و سقوط دولت جمهوری افغانستان، بحران امنیتی و سیاسی این کشور نه تنها برای همسایگان بلکه برای اروپا و آمریکا نیز پیامدهای راهبردی داشته است. در این میان، پاکستان با نقش دوگانهی خود، هم حامی جریانهای جهادی و هم همکار غرب، به یکی از بازیگران کلیدی در معادله افغانستان تبدیل شده است. پرسش اصلی این مقاله آن است که راهبردهای ترامپیستها و گلوبالیستهای اروپایی چگونه از مجرای سیاستهای پاکستان در افغانستان پیاده میشود و چه پیامدی برای ثبات داخلی پاکستان خواهد داشت.
افغانستان در دو دههی اخیر بستر رقابت ژئوپلیتیکی قدرتهای بزرگ بوده است.
پس از خروج آمریکا در دوره ترامپ و سقوط دولت جمهوری افغانستان، بحران امنیتی و سیاسی این کشور نه تنها برای همسایگان بلکه برای اروپا و آمریکا نیز پیامدهای راهبردی داشته است. در این میان، پاکستان با نقش دوگانهی خود، هم حامی جریانهای جهادی و هم همکار غرب، به یکی از بازیگران کلیدی در معادله افغانستان تبدیل شده است. پرسش اصلی این مقاله آن است که راهبردهای ترامپیستها و گلوبالیستهای اروپایی چگونه از مجرای سیاستهای پاکستان در افغانستان پیاده میشود و چه پیامدی برای ثبات داخلی پاکستان خواهد داشت.
۱. تقابل راهبرد ترامپیستها و گلوبالیستهای اروپا
راهبرد ترامپیستها (آمریکای اول):
کاهش هزینههای نظامی در خارج.
واگذاری مسئولیت مستقیم به بازیگران منطقهای (پاکستان، قطر، ترکیه).
نگاه ابزاری به طالبان بهعنوان نیروی ضد ایران، ضد روسیه و ضد چین.
راهبرد گلوبالیستهای اروپا (بهویژه انگلیس):
تمرکز بر مدیریت چندجانبه بحران افغانستان از طریق نهادهای بینالمللی.
جلوگیری از تمرکز بیشازحد قدرت در دست طالبان و حمایت از گروههای قومی اقلیتها.
استفاده از فشار سیاسی-حقوق بشری برای تغییر ساختار طالبان.
۲. نقش پاکستان در پیادهسازی این دو راهبرد در افغانستان
در راهبرد ترامپیستی: پاکستان بهعنوان (مدیر نیابتی) افغانستان عمل کرد؛ طالبان را بازگرداند تا خلأ خروج آمریکا پر شود.
در راهبرد اروپایی:
اروپا (انگلیس در رأس) میکوشد پاکستان را به سمت کنترل گروههای فراملی تروریستی سوق دهد تا تهدید مهاجرت و تروریسم به اروپا محدود ، بی ثباتی و تنش در کشور های منطقه بشکل هدفمندانه گسترش داده شود.
دوگانگی پاکستان: اسلامآباد از یک سو میزبان طالبان و شبکه حقانی است، و از سوی دیگر برای جلوگیری از تحریمهای غرب مجبور است ظاهراً همکاری ضدتروریستی نشان دهد.
۳. بحران جاری افغانستان و شبکههای تروریستی فراملی
تمرکز القاعده، داعش-خراسان، ترکستان شرقی و حتی عناصر چچنی در افغانستان، این کشور را به هاب جهانی تروریسم بدل کرده است.
پرسش کلیدی:
آیا پاکستان این وضعیت را در راستای راهبرد ترامپیستها مدیریت میکند یا اروپاییها؟
نگاه ترامپیستی: استفاده ابزاری از تروریستها برای فشار بر ایران، روسیه و چین.
نگاه اروپایی:
تلاش برای محدودسازی این گروهها بهدلیل تهدید مستقیم اروپا و تمرکز هدفمندانه بحران در کشور های منطقه.
پاکستان در عمل بیشتر همسوی ترامپیستها بوده است، زیرا از این شبکهها بهعنوان ابزار ژئوپلیتیک در افغانستان بهره میبرد.
۴. سناریوی داخلی پاکستان:
ائتلاف پشتونها، TTP و شیعیان!
جنبش پشتونها (PTM) و تحریک طالبان پاکستان (TTP): هرچند اهداف متفاوتی دارند (حقوق مدنی در برابر جهادگرایی)، اما هر دو مخالف هژمونی ارتش پاکستاناند.
شیعیان پاراچنار و گلگت-بلتستان:
جامعهای سازمانیافته، متکی بر شبکههای فراملی (ایران) و در معرض فشار گروههای تکفیری.
امکان ائتلاف:
در سطح تاکتیکی: بله، اشتراک منافع ضدارتش میتواند همگرایی موقت ایجاد کند.
در سطح راهبردی: بعید، زیرا TTP بهشدت ضدشیعی است، مگر آنکه فشار خارجی یا مهندسی قدرتهای منطقهای در تولید ورژن جدید اخوان المسلمین همسو با دیوبند شبه قاره این تضاد ایدئولوژیک را تعدیل کند و بستر این امر در تلاشهای جمهوری اسلامی ایران در روایت اخوت اسلامی و امت واحده با تکیه بر مقاومت حماس در حتل شکلگیری مشاهده میگردد.
پیامد احتمالی: در صورت تحقق چنین ائتلافی، حکومت مرکزی پاکستان میتواند با چالش جدی تجزیهطلبی و شورش سراسری مواجه شود، بهویژه اگر با بحران اقتصادی و فشار خارجی همراه گردد.
نتیجهگیری: پاکستان در بحران افغانستان بیشتر در بستر راهبرد ترامپیستی حرکت کرده تا اروپایی. اروپا تلاش دارد با ابزار دیپلماتیک و حقوق بشری نفوذ خود را در افغانستان و بر پاکستان حفظ کند، اما موفقیت محدودی داشته است. بحران داخلی پاکستان (ترکیب قومی-مذهبی و فشار اقتصادی) میتواند در صورت شکلگیری ائتلافهای غیرمنتظره (پشتونها + TTP + شیعیان) به فروپاشی ساختار حکومتی بینجامد.
در آینده، توازن بین فشار ترامپیستها و گلوبالیستهای اروپایی بر پاکستان تعیین خواهد کرد که این کشور به سمت مدیریت بحران یا فروپاشی داخلی حرکت خواهد کرد.
نویسنده: سید باقر احمدی