یادداشت: شکست مذاکرات طالبان و پاکستان؛ ضرورت تشکیل حکومت در تبعید و بازتعریف مشروعیت ملی

اخبار افغانستان - کد خبر: 2636 | شنبه، 17 عقرب 1404

مذاکرات سه‌مرحله‌ای طالبان و پاکستان، از دوحه تا استانبول، به شکست انجامید و نشان داد که اسلام‌آباد نمی‌تواند وابستگی تاریخی طالبان را به نفع منافع خود تضمین کند. در حالی که طالبان، با وجود فقدان مشروعیت ملی، در برابر فشارهای پاکستان موضعی نسبی و ملی‌گرایانه گرفته‌اند، کشورهای منطقه به دنبال بدیلی مشروع و فراگیر برای ایجاد توازن قدرت هستند. در چنین شرایط بحرانی، تشکیل حکومت در تبعید توسط جریان‌های ملی و معتدل طالبان می‌تواند راهی برای بازتعریف مشروعیت سیاسی و احیای وحدت ملی باشد.


تحلیل شکست مذاکرات طالبان و پاکستان و ضرورت ایجاد حکومت در تبعید: بازتعریف مشروعیت ملی و توازن منطقه‌ای افغانستان!

تحولات اخیر در روابط میان طالبان و پاکستان از درگیری‌های مرزی تا شکست سه‌مرحله‌ای مذاکرات در دوحه و استانبول، بار دیگر ماهیت تضاد استراتیژیک اسلام‌آباد در برابر منافع ملی افغانستان را آشکار ساخت. با وجود آن‌که طالبان فاقد مشروعیت ملی و مردمی‌اند و حاکمیت خویش را بر مبنای قرائت تک‌قشری از دین استوار ساخته‌اند، اما در تقابل با فشارهای پاکستان، موضعی نسبی و ملی‌گرایانه اتخاذ کرده‌اند. این وضعیت، در بستر رقابت‌های منطقه‌ای و مواضع کشورهایی چون روسیه، چین، ایران و هند، زمینه‌ای نو برای بحث دربارهٔ ضرورت تشکیل حکومت در تبعید از سوی جریان‌های ملی و مخالفان طالبان فراهم ساخته است. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی، به واکاوی عمق استراتیژی پاکستان، تضاد درونی طالبان، موقعیت بازیگران منطقه‌ای و امکان‌پذیری تشکیل یک بدیل مشروع و ملی برای بازتعریف توازن سیاسی افغانستان می‌پردازد.

مقدمه:
پس از بازگشت طالبان به قدرت در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، مناسبات آنان با پاکستان که در ظاهر متحد دیرینه محسوب می‌شد، وارد مرحله‌ای از تنش و بی‌اعتمادی شده است. درگیری‌های نظامی مرزی، حملات هوایی متقابل، و سپس آغاز سه دور مذاکرات میان دو طرف با میانجی‌گری قطر و ترکیه، نتوانست این شکاف بنیادین را ترمیم کند. این در حالی است که پاکستان همواره افغانستان را به‌مثابه حیاط خلوت و عمق استراتیژیک خود تلقی کرده و در پی آن بوده است تا با حفظ یک حکومت وابسته، امنیت مرزهایش و منافع ژیوپولیتیکی خود را تضمین کند. اما طالبان، با وجود وابستگی تاریخی‌شان به اسلام‌آباد، در مقام حاکمیت، نسبت به استقلال تصمیم‌گیری و حفظ حاکمیت ملی، موضع متفاوتی اتخاذ کرده‌اند. این پارادوکس، نشانهٔ آغاز تحول در نظم سیاسی و فکری درون جریان طالبان و گشایش یک گفتمان جدید دربارهٔ ضرورت بازسازی مشروعیت ملی افغانستان است.

عمق استراتیژی پاکستان در تقابل با منافع ملی افغانستان:
استراتیژی پاکستان در قبال افغانستان بر دو محور اساسی استوار است:
نخست، حفظ افغانستان به‌عنوان منطقهٔ نفوذ استخباراتی و عمق دفاعی در برابر هند؛
دوم، جلوگیری از شکل‌گیری یک دولت ملی مستقل و مقتدر در کابل.
در دهه‌های گذشته، اسلام‌آباد با استفاده از گروه‌های نیابتی از جمله طالبان، سعی کرده بود این سیاست را عملی سازد. اما با تثبیت طالبان در قدرت، این ابزار به‌تدریج از کنترل پاکستان خارج گردیده و اکنون علیه آن عمل می‌کند. طالبان، که در گذشته منافع پاکستان را در افغانستان تأمین می‌کردند، اکنون با رویکردی مبتنی بر حاکمیت ملی، از پذیرش فشارهای سیاسی و امنیتی اسلام‌آباد سر باز زده‌اند. این دگرگونی، هرچند محدود و ناهمگون، اما نشانه‌ای از پایان یک دورهٔ وابستگی سیاسی و آغاز مرحله‌ای تازه در روابط میان دو کشور است.

طالبان میان ایدیولوژی تک‌قشری و موضع ملی در برابر پاکستان:
طالبان مشروعیت داخلی خویش را از قرائت تنگ‌نظرانه از شریعت و حاکمیت روحانیون گرفته‌اند؛ اما در مواجهه با پاکستان، در موضعی برخاسته از غرور ملی و استقلال‌طلبی ظاهر شده‌اند. این تضاد میان ایدیولوژی دینی بسته و واقعیت سیاسی ملی، ماهیت دوگانهٔ امارت اسلامی را آشکار می‌سازد. در حالی‌که طالبان نتوانسته‌اند اجماع ملی و مردمی را در داخل کشور ایجاد کنند، اما در برابر مداخله خارجی، به‌صورت غریزی از حاکمیت ملی دفاع می‌کنند. این پدیده را می‌توان نمونه‌ای از ناسیونالیسم ناخودآگاه سیاسی در قالب نظامی ایدیولوژیک دانست؛ نوعی مقاومت که فاقد بنیان نهادی و مشارکتی است، اما به‌هرحال نشانه‌ای از تمایل به رهایی از قیمومیت بیگانه محسوب می‌شود.

رویکرد کشور‌های منطقه؛ حمایت از ثبات، اعتراض به انحصار:
کشورهای منطقه از جمله روسیه، چین، ایران و هند، هرچند در ظاهر از موضع ملی طالبان در برابر پاکستان استقبال کرده‌اند، اما نسبت به ساختار تک‌قشری، انحصاری و غیرشمول حکومت طالبان انتقاد جدی دارند. این کشورها افغانستان را نه از زاویهٔ ایدیولوژیک، بلکه از منظر امنیت منطقه‌ای و اقتصادی می‌نگرند. در نظر آنان، حکومتی می‌تواند شریک مطمئن منطقه باشد که دارای مشروعیت ملی و مشارکت عمومی باشد، ظرفیت تضمین امنیت مرزها و جلوگیری از گسترش افراط‌گرایی را داشته باشد، و با ساختارهای اقتصادی نوین منطقه‌ای مانند سازمان همکاری شانگهای و کریدور اقتصادی شرق–غرب سازگار باشد. طالبان در هیچ‌یک از این زمینه‌ها توان پاسخ‌گویی ندارند و دقیقاً همین موضوع، کشورهای منطقه را به جستجوی بدیلی مشروع‌تر و همه‌شمول‌تر سوق داده است.

ضرورت ایجاد حکومت در تبعید:
در چنین وضعیت بحرانی، ایجاد یک حکومت در تبعید از سوی نیروهای ملی، نخبگان سیاسی، شخصیت‌های مستقل و چهره‌های معتدل درون طالبان می‌تواند گزینه‌ای نجات‌بخش برای بازسازی مشروعیت ملی و ایجاد توازن نوین در منطقه باشد. ویژگی‌های اساسی چنین حکومتی باید شامل موارد ذیل باشد:
ملی بودن ترکیب: حضور همه اقوام، مذاهب، جریان‌های فکری و حتی عناصر معتدل از بدنه طالبان.
هدف‌گذاری راهبردی: بازتعریف مشروعیت سیاسی، تدوین منشور ملی، و فراهم‌سازی بستر برای گذار به نظام مشارکتی و مردمی.
تعامل منطقه‌ای و بین‌المللی: ایجاد روابط متوازن با کشورهای همسایه و قدرت‌های فرا‌منطقه‌ای بر اساس اصل احترام متقابل و حفظ حاکمیت ملی.
احیای دیپلماسی ملی: معرفی چهره جدیدی از افغانستان به‌عنوان کشوری با ثبات، مستقل و قابل اعتماد برای همکاری‌های امنیتی و اقتصادی.
چنین ساختاری می‌تواند نه‌تنها نمایندهٔ سیاسی واقعی مردم افغانستان در صحنه بین‌المللی باشد، بلکه توازن قدرت منطقه‌ای را نیز از انحصار پاکستان خارج ساخته و معادله‌ای جدید از ثبات را در منطقه رقم بزند.

نتیجه:
مذاکرات شکست‌خوردهٔ طالبان و پاکستان، نشانهٔ فرسایش ابزارهای نفوذ سنتی اسلام‌آباد و تغییر تدریجی در ماهیت قدرت در کابل است. طالبان، با وجود ضعف ساختاری و مشروعیتی، در برابر پاکستان موضعی ملی اتخاذ کرده‌اند، اما ناتوانی در نهادینه‌سازی این موضع در قالب حکمرانی فراگیر، آنان را در بن‌بست تاریخی نگه داشته است. از سوی دیگر، کشورهای منطقه در پی یافتن بدیلی مشروع، شمول‌پذیر و دارای چشم‌انداز ملی هستند. در چنین شرایطی، تشکیل حکومت در تبعید از سوی جریان‌های ملی و اپوزیسیون معتدل طالبان می‌تواند زمینه‌ساز بازتعریف مشروعیت سیاسی، احیای وحدت ملی و پایان دادن به وابستگی تاریخی افغانستان باشد. این حکومت می‌تواند به‌عنوان صدای مشروع ملت افغانستان در عرصهٔ جهانی مطرح شود و آغازگر فصل تازه‌ای از استقلال فکری و سیاسی کشور در برابر بازی‌های منطقه‌ای و جهانی گردد.

نویسنده: سید باقر احمدی


اشتراک گذاری خبر:
تازه ترین خبرها

یادداشت: شکست مذاکرات طالبان و پاکستان؛ ضرورت تشکیل حکومت در تبعید و بازتعریف مشروعیت ملی
راه‌اندازی پرواز مستقیم میان تهران و مزارشریف توسط شرکت معراج
گسترش همکاری‌های ورزشی میان افغانستان و ایران بررسی شد
یادداشت: 18 سالگی شهادت شهید سید مصطفی کاظمی؛ چراغ فروزان امت اسلامی و استقلال ملی
شکست افغانستان در برابر مراکش در جام همبستگی کشورهای اسلامی
طالبان: تحریک طالبان پاکستان ربطی به افغانستان ندارد
فضل‌الرحمن: بحران تروریسم در پاکستان ریشه داخلی دارد
هند: در تنش میان افغانستان و پاکستان بی‌طرف می‌مانیم
ملاهبت‌الله در میان ۵۰ چهره تأثیرگذار جهان اسلام قرار گرفت
پاکستان: مذاکرات استانبول با طالبان بدون نتیجه پایان یافت
کاهش ۶ درصدی تولید گندم در افغانستان
پاکستان: اگر طالبان تعهدات ضدتروریزم را رعایت نکند، پاسخ قاطع خواهیم داد
وزیر طالبان به پاکستان هشدار داد: صبر ملت افغانستان را نیازمایید
یادداشت سردبیر: چرا شکست یک تیم ملی باعث مهاجرستیزی شد؟
تحلیل پژوهشی از سه راهبرد جنگی در تحولات معاصر جهان
انتقام فوتبالی ایران از مهاجرین افغان؛ حضور بازیکنان و مربیان افغانستانی در رقابت‌های فوتبال و فوتسا
پرتاب تازه موشک بالستیک از سوی کوریا شمالی
لغو تحریم‌ها علیه مقام‌های دولت موقت سوریه در شورای امنیت
پایان بازسازی ۷ کیلومتر سرک در ولسوالی پشتون زرغون هرات
کاهش چشم‌گیر کشت خشخاش در افغانستان
شهروند افغان از زندان‌های پاکستان و عراق آزاد شدند
ارزیابی روسیه از وضعیت امنیتی افغانستان: «شرایط رو به بهبود است»
یادداشت: ممدانی و امریکای دیگر
هیئت بلندپایه طالبان برای گفت‌وگو با پاکستان به ترکیه رفت
طرح آلمان برای پرداخت پول به پناهجویان افغان در صورت انصراف از مهاجرت
اسلام‌آباد بار دیگر طالبان را به افزایش ناامنی‌ها متهم کرد
شمار قربانیان زلزله شمال افغانستان به ۲۷ تن رسید
تهران پس از زلزله شمال افغانستان ابراز همدردی کرد
شش کارگر افغان در انفجار معدن در سغد تاجیکستان جان باختند
یادداشت: راهبرد استخباراتی ـ ایدیولوژیکی فارسی‌ستیزی در افغانستان